مرغ سحر ناله سر کن

 

شاعر : ملک الشعرا بهار

 

داغ مرا تازه‌تر کن   مرغ سحر ناله سر کن
برشکن و زير و زبر کن   زآه شرربار اين قفس را
نغمه‌ي آزادي نوع بشر سرا   بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ
پر شرر کن   وز نفسي عرصه‌ي اين خاک توده را
آشيانم داده بر باد   ظلم ظالم، جور صياد
شام تاريک ما را سحر کن   اي خدا! اي فلک! اي طبيعت!
ابر چشمم ژاله‌بار است   نوبهار است، گل به بار است
شعله فکن در قفس، اي آه آتشين!   اين قفس چون دلم تنگ و تار است
جانب عاشق، نگه اي تازه گل! از اين   دست طبيعت! گل عمر مرا مچين
مرغ بيدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن   بيشتر کن